تحلیل نقش آموزش مبتنی بر پروژه در توسعه مهارتهای حل مسئله و خودتنظیمی یادگیری دانشآموزان در محیطهای آموزشی نوین
تحولات سریع نظامهای آموزشی معاصر، ضرورت بازاندیشی در شیوههای تدریس سنتی و حرکت به سوی رویکردهای فعال و یادگیرندهمحور را دوچندان ساخته است. یکی از مهمترین این رویکردها، آموزش مبتنی بر پروژه است که با تأکید بر درگیری شناختی، مشارکت فعال و یادگیری معنادار، بستر مناسبی برای پرورش مهارتهای اساسی دانشآموزان فراهم میآورد. هدف این مطالعه، تبیین نقش آموزش مبتنی بر پروژه در توسعه مهارتهای حل مسئله و خودتنظیمی یادگیری در دانشآموزان و تحلیل سازوکارهای تأثیرگذاری این رویکرد در محیطهای آموزشی نوین است. در این پژوهش، با تحلیل نظاممند یافتههای پژوهشی معتبر، ابعاد مختلف آموزش مبتنی بر پروژه از جمله ساختار فعالیتها، نقش معلم، نوع تعاملات یادگیرندگان، و تأثیر آن بر فرآیندهای شناختی و فراشناختی دانشآموزان بررسی شده است. نتایج تحلیلها نشان میدهد که آموزش مبتنی بر پروژه با ایجاد موقعیتهای واقعی یادگیری، موجب ارتقای توانایی دانشآموزان در تعریف مسئله، تولید راهحلهای متنوع، ارزیابی گزینهها و انتخاب راهبردهای مؤثر میشود. همچنین این رویکرد از طریق تقویت برنامهریزی، پایش پیشرفت و خودارزیابی، به شکل معناداری خودتنظیمی یادگیری را در دانشآموزان توسعه میدهد. یافتهها حاکی از آن است که محیطهای آموزشی نوین که از فناوریهای تعاملی و طراحیهای یادگیری انعطافپذیر بهره میگیرند، اثربخشی آموزش مبتنی بر پروژه را بهطور قابل توجهی افزایش میدهند. این پژوهش بر اهمیت تلفیق نظاممند آموزش مبتنی بر پروژه در برنامههای درسی و توانمندسازی معلمان برای اجرای مؤثر این رویکرد تأکید دارد و پیشنهادهایی کاربردی برای سیاستگذاران آموزشی، برنامهریزان درسی و مدیران مدارس ارائه میکند.
واکاوی نقش خانواده در شکلدهی نگرشهای تحصیلی و مسیرهای پیشرفت آموزشی کودکان و نوجوانان
هدف این پژوهش تبیین عمیق و یکپارچه نقش خانواده در شکلدهی نگرشهای تحصیلی و مسیرهای پیشرفت آموزشی کودکان و نوجوانان بر اساس تحلیل کیفی ادبیات پژوهشی است. پژوهش حاضر یک مطالعه مروری کیفی با رویکرد تحلیل نظری است که با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شد. دادهها صرفاً از طریق مرور نظاممند ادبیات علمی گردآوری گردید و پس از غربالگری، ۱۵ مقاله علمی واجد شرایط انتخاب و وارد نرمافزار NVivo نسخه ۱۴ شد. فرایند کدگذاری در سه مرحله باز، محوری و انتخابی انجام گرفت و تحلیل تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. اعتبار یافتهها از طریق بازبینی مستمر دادهها، مقایسه مداوم کدها و بررسی همپوشانی مفاهیم تقویت شد. نتایج نشان داد که الگوهای تعاملی خانواده، سرمایههای خانوادگی و فرایندهای انگیزشی سه محور اصلی اثرگذاری خانواده بر نگرش تحصیلی و مسیر پیشرفت آموزشی هستند. سبکهای فرزندپروری حمایتی، کیفیت ارتباط والد–فرزند، فضای هیجانی امن، سرمایه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی خانواده و معنابخشی تحصیلی، بهطور معنادار با افزایش انگیزش تحصیلی، خودکارآمدی، تابآوری آموزشی، پایداری مسیر تحصیلی و کیفیت تجربه آموزشی کودکان و نوجوانان مرتبط هستند. خانواده نقشی بنیادین و چندبعدی در شکلدهی نگرش تحصیلی و هدایت مسیرهای پیشرفت آموزشی دارد و تقویت شایستگیهای تربیتی خانواده میتواند بهعنوان راهبردی کلیدی در ارتقای کیفیت آموزش و کاهش افت تحصیلی مورد توجه سیاستگذاران آموزشی قرار گیرد.
تحلیل تأثیر جو مدرسه بر سلامت روان، انگیزش تحصیلی و عملکرد آموزشی دانشآموزان
هدف این پژوهش تبیین جامع و یکپارچه نقش جو مدرسه در سلامت روان، انگیزش تحصیلی و عملکرد آموزشی دانشآموزان بر پایه شواهد پژوهشی موجود است. این مطالعه از نوع مروری کیفی با رویکرد تحلیل مضمون است. دادهها بهصورت کتابخانهای و از طریق جستوجوی نظاممند در پایگاههای علمی معتبر گردآوری شد. پس از اعمال معیارهای ورود و خروج، ۱۵ مقاله علمی مرتبط انتخاب و با استفاده از نرمافزار NVivo 14 مورد تحلیل قرار گرفت. فرایند کدگذاری در سه مرحله باز، محوری و انتخابی انجام شد و تحلیل دادهها تا دستیابی به اشباع نظری ادامه یافت. نتایج نشان داد جو روانی ـ اجتماعی مدرسه نقش بنیادینی در ارتقای سلامت روان، تقویت انگیزش تحصیلی و بهبود عملکرد آموزشی دانشآموزان ایفا میکند. مؤلفههایی مانند روابط مثبت معلم ـ دانشآموز، احساس تعلق، ادراک عدالت آموزشی و فضای هیجانی کلاس از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر کاهش اضطراب و افسردگی تحصیلی، افزایش خودکارآمدی، انگیزش درونی، درگیری تحصیلی و پایداری آموزشی شناسایی شدند. یافتهها تأیید میکند که جو مدرسه نهتنها بستر یادگیری بلکه سازهای راهبردی در سلامت روان و موفقیت تحصیلی دانشآموزان است و ارتقای آن میتواند به بهبود پایدار کیفیت آموزش منجر شود.
بررسی جایگاه هوش هیجانی در پیشبینی سازگاری تحصیلی و موفقیت آموزشی دانشآموزان
هدف این پژوهش تبیین نقش هوش هیجانی در پیشبینی سازگاری تحصیلی و موفقیت آموزشی دانشآموزان از طریق تحلیل نظاممند یافتههای پژوهشی موجود است. این مطالعه یک پژوهش مروری کیفی با رویکرد تحلیل نظری است که بر پایه مرور نظاممند متون علمی انجام شد. دادهها از ۱۵ مقاله معتبر داخلی و بینالمللی که بهصورت هدفمند انتخاب شده بودند گردآوری گردید. فرایند انتخاب منابع تا دستیابی به اشباع نظری ادامه یافت. دادههای استخراجشده با استفاده از روش تحلیل مضمون و از طریق کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند. برای سازماندهی و مدیریت دادههای کیفی از نرمافزار NVivo نسخه ۱۴ استفاده شد. نتایج نشان داد هوش هیجانی از طریق شایستگیهای درونفردی و بینفردی نقش اساسی در تقویت سازگاری تحصیلی دانشآموزان ایفا میکند و این سازگاری بهعنوان سازهای واسطهای موجب ارتقای شاخصهای موفقیت آموزشی از جمله پیشرفت تحصیلی، خودکارآمدی، انگیزش پیشرفت، رضایت تحصیلی و شکوفایی علمی میشود. همچنین یافتهها بیانگر آن است که هوش هیجانی با کاهش استرس تحصیلی و تقویت روابط اجتماعی مدرسهای، پایداری تحصیلی و مشارکت آموزشی را بهطور معناداری افزایش میدهد. هوش هیجانی بهعنوان یکی از مهمترین پیشبینیکنندههای سازگاری تحصیلی و موفقیت آموزشی، نقشی بنیادین در بهبود کیفیت نظام آموزشی ایفا میکند و ادغام آموزش مهارتهای هیجانی در برنامههای درسی مدارس میتواند به ارتقای پایدار عملکرد تحصیلی دانشآموزان منجر شود.
تحلیل تعامل سبکهای یادگیری با محیطهای آموزشی دیجیتال در ارتقای یادگیری اثربخش
هدف این پژوهش تبیین نظاممند سازوکارهای تعامل سبکهای یادگیری فراگیران با محیطهای آموزشی دیجیتال و نقش آن در ارتقای یادگیری اثربخش است. پژوهش حاضر یک مطالعه مروری کیفی است که با رویکرد تحلیل نظری–تفسیری انجام شد. دادهها از طریق مرور نظاممند ادبیات پژوهش گردآوری گردید و 15 مقاله علمی منتخب بر اساس معیارهای ارتباط موضوعی، کیفیت روششناختی و غنای مفهومی انتخاب شدند. فرایند گردآوری و تحلیل دادهها همزمان و تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار NVivo نسخه 14 و از طریق کدگذاری باز، محوری و انتخابی صورت گرفت. در نهایت، الگوی مفهومی تعامل میان سبکهای یادگیری، ویژگیهای محیطهای دیجیتال و پیامدهای یادگیری اثربخش استخراج شد. نتایج نشان داد همسویی میان سبکهای یادگیری فراگیران و طراحی محیطهای آموزشی دیجیتال موجب افزایش درگیری شناختی، تقویت انگیزش تحصیلی، بهبود خودتنظیمی یادگیری و توسعه تعامل اجتماعی میشود. این تعامل به بهبود عملکرد تحصیلی، تعمیق یادگیری، افزایش رضایت یادگیرندگان، پایداری انگیزشی و ارتقای مهارتهای قرن بیستویکم منجر میگردد. همچنین مشخص شد محیطهای دیجیتال در صورت برخورداری از طراحی چندرسانهای هدفمند، قابلیت شخصیسازی و تعاملپذیری بالا نقش تعیینکنندهای در تحقق یادگیری اثربخش ایفا میکنند. یادگیری اثربخش در محیطهای دیجیتال حاصل تعامل پویا میان ویژگیهای فردی فراگیران و طراحی هوشمندانه محیط آموزشی است و توجه همزمان به این دو مؤلفه میتواند کیفیت نظامهای آموزشی معاصر را بهطور معناداری ارتقا دهد.
تبیین ابعاد روانشناختی یادگیری الکترونیکی و پیامدهای آن بر مشارکت تحصیلی فراگیران
هدف این پژوهش، شناسایی و تبیین جامع ابعاد روانشناختی مؤثر بر یادگیری الکترونیکی و بررسی پیامدهای آن بر مشارکت تحصیلی فراگیران است. این مطالعه یک پژوهش مروری کیفی با رویکرد تحلیل محتوای استقرایی است که بر اساس بررسی نظاممند منابع علمی انجام شد. جامعه پژوهش شامل مقالات معتبر حوزه یادگیری الکترونیکی و روانشناسی تربیتی بود که با روش نمونهگیری هدفمند و مبتنی بر اشباع نظری، ۱۵ مقاله بهعنوان واحد تحلیل انتخاب شد. گردآوری دادهها صرفاً از طریق مرور ادبیات پژوهش صورت گرفت و دادهها با استفاده از نرمافزار NVivo 14 تحلیل شدند. فرایند تحلیل شامل کدگذاری باز، محوری و انتخابی بود که به استخراج مقولههای اصلی و زیرمقولههای مرتبط انجامید. نتایج تحلیل کیفی چهار درونمایه اصلی شامل انگیزش و درگیری شناختی، سلامت روانی و هیجانی، تعامل اجتماعی و هویت یادگیرنده، و پیامدهای تحصیلی و رفتاری را شناسایی کرد. این ابعاد در تعامل با یکدیگر بر مشارکت شناختی، هیجانی و رفتاری فراگیران تأثیر معنادار دارند و نقش کلیدی در پیشرفت تحصیلی، رضایت از یادگیری، تعهد آموزشی و پایداری حضور فراگیران در محیطهای یادگیری الکترونیکی ایفا میکنند. یافتهها نشان میدهد که اثربخشی یادگیری الکترونیکی وابسته به طراحی روانشناختی محیطهای آموزشی است و توجه همزمان به ابعاد انگیزشی، شناختی، هیجانی و اجتماعی شرط اساسی ارتقای مشارکت تحصیلی فراگیران محسوب میشود.
بررسی نقش خودتنظیمی یادگیری در بهبود عملکرد تحصیلی و پایداری انگیزشی دانشآموزان
هدف این پژوهش تبیین نظاممند نقش خودتنظیمی یادگیری در ارتقای عملکرد تحصیلی و پایداری انگیزشی دانشآموزان بر اساس شواهد پژوهشی موجود است. پژوهش حاضر از نوع مروری کیفی است که با استفاده از تحلیل محتوای تفسیری انجام شد. جامعه پژوهش شامل مطالعات منتشرشده مرتبط با خودتنظیمی یادگیری، عملکرد تحصیلی و انگیزش تحصیلی بود که با روش نمونهگیری هدفمند و تا رسیدن به اشباع نظری، ۱۵ مقاله علمی معتبر انتخاب شدند. گردآوری دادهها صرفاً از طریق مرور منابع علمی انجام گرفت و متون منتخب با بهرهگیری از نرمافزار NVivo نسخه ۱۴ مورد تحلیل کیفی قرار گرفتند. فرآیند تحلیل شامل کدگذاری باز، محوری و انتخابی بود که به استخراج مقولههای مفهومی و تدوین الگوی نظری منسجم منجر شد. یافتهها نشان داد خودتنظیمی یادگیری از طریق سازوکارهای شناختی، انگیزشی، هیجانی و رفتاری بهطور مستقیم و غیرمستقیم موجب بهبود عملکرد تحصیلی و پایداری انگیزشی دانشآموزان میشود. مهارتهایی نظیر هدفگذاری، پایش پیشرفت، مدیریت زمان، خودکارآمدی تحصیلی، تنظیم هیجانات و راهبردهای جبرانی یادگیری بهعنوان مؤلفههای کلیدی شناسایی شدند که به افزایش مشارکت آموزشی، کاهش فرسودگی تحصیلی و ارتقای سلامت روان تحصیلی منجر میگردند. خودتنظیمی یادگیری بهعنوان یک توانمندی بنیادین، نقشی محوری در موفقیت تحصیلی و انگیزش پایدار دانشآموزان ایفا میکند و ادغام آموزش مهارتهای خودتنظیمی در برنامههای درسی میتواند کیفیت یادگیری و پیامدهای آموزشی را بهطور معناداری ارتقا دهد.
تحلیل تحول رویکردهای ارزشیابی آموزشی از سنجش سنتی به ارزشیابی تکوینی مبتنی بر شواهد یادگیری
هدف این پژوهش تحلیل جامع تحول مفهومی و کارکردی ارزشیابی آموزشی و تبیین نقش ارزشیابی تکوینی مبتنی بر شواهد یادگیری در بهبود کیفیت یادگیری است. این مطالعه یک پژوهش مروری کیفی با رویکرد تحلیل مضمون است که بر اساس مرور نظاممند ادبیات علمی انجام شد. جامعه پژوهش شامل مقالات معتبر حوزه ارزشیابی آموزشی و یادگیری مبتنی بر شواهد بود که با روش نمونهگیری هدفمند تعداد ۱۵ مقاله منتخب تا دستیابی به اشباع نظری انتخاب گردید. دادهها از طریق تحلیل متون علمی گردآوری و با استفاده از نرمافزار NVivo نسخه ۱۴ در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند. نتایج نشان داد که گذار از ارزشیابی سنتی به ارزشیابی تکوینی موجب ارتقای یادگیری عمیق، افزایش درگیری شناختی، تقویت خودکارآمدی، بهبود تصمیمگیری آموزشی، توسعه عدالت آموزشی و تغییر فرهنگ مدرسه از نمرهمحوری به یادگیریمحوری شده است. شواهد یادگیری و بازخورد سازنده نقش محوری در موفقیت این تحول دارند. ارزشیابی تکوینی مبتنی بر شواهد یادگیری بهعنوان زیربنای نظامهای آموزشی اثربخش شناخته میشود و نقش تعیینکنندهای در بهبود پایدار کیفیت یادگیری ایفا میکند.
دربارهی مجله
نشریه علمی ـ پژوهشی «یادگیری، تربیت و آموزش مدارس در هزاره سوم» یک نشریه بینالمللی با دسترسی آزاد است که با هدف توسعه دانش، پژوهش و نوآوری در تمامی حوزههای مرتبط با آموزش مدرسهای در قرن بیستویکم فعالیت میکند. این نشریه بستری علمی برای تبادل یافتههای پژوهشی، نظری و کاربردی میان پژوهشگران، معلمان، مدیران آموزشی، سیاستگذاران، برنامهریزان درسی و سایر فعالان عرصه تعلیم و تربیت فراهم میآورد.
این نشریه با تمرکز بر تحولات بنیادین در فرآیندهای یادگیری، آموزش و تربیت در پرتو پیشرفتهای فناورانه، تغییرات اجتماعی و فرهنگی، نیازهای نوظهور دانشآموزان و الزامات توسعه پایدار، به دنبال ارتقای کیفیت نظامهای آموزشی و بهبود اثربخشی مدارس در هزاره سوم است. نشریه از پژوهشهای بینرشتهای، مطالعات تطبیقی، تحقیقات نوآورانه و رویکردهای آیندهنگر در آموزش استقبال میکند و تلاش دارد پیوندی مؤثر میان نظریه و عمل آموزشی برقرار سازد.
نشریه «یادگیری، تربیت و آموزش مدارس در هزاره سوم» با بهرهگیری از فرآیند داوری دوسوکور (Double-Blind) و با مشارکت دو یا سه داور متخصص برای هر مقاله، استانداردهای بالای علمی، اخلاق پژوهشی و بیطرفی علمی را تضمین میکند و پذیرای آثار پژوهشی از تمامی کشورها و زمینههای علمی مرتبط است.